نوآوری، ذاتاً با عدم قطعیت و ریسک همراه است. هنگامی که شرکت ها مرزهای ناشناخته را درمی نوردند و به دنبال خلق ایده های بدیع هستند، همواره این احتمال وجود دارد که تلاش هایشان به بار ننشیند. بسیاری از سازمان ها از ترس شکست، از نوآوری های بنیادین پرهیز می کنند و در نتیجه، فرصت های طلایی را از دست می دهند. اما واقعیت این است که در دنیای پرشتاب امروز، ریسک نکردن بزرگترین ریسک است. شرکت هایی در درازمدت موفق خواهند بود که بتوانند با مدیریت هوشمندانه ریسک، جسورانه دست به نوآوری بزنند.
در کسب و کار، همه چیز در مورد مدیریت ریسک است، نه اجتناب از آن. شرکت هایی که از ریسک می گریزند، محکوم به نابودی هستند. رمز بقا و موفقیت، تشخیص ریسک های درست و مدیریت عاقلانه آنهاست. – ریچارد برانسون، کارآفرین و بنیانگذار گروه ویرجین
پیش بینی شکست، بخشی از فرآیند نوآوری
آمارها حاکی از آن است که بیش از 90 درصد نوآوری ها شکست می خورند و هرگز به موفقیت تجاری نمی رسند. دلایل این شکست ها متعددند – از عدم درک صحیح نیاز بازار گرفته تا کاستی در اجرا و عرضه به بازار. اما نکته کلیدی اینجاست که شکست، جزء جدایی ناپذیر مسیر نوآوری است و نباید از آن هراسید.
شرکت های نوآور برتر، با پذیرش این واقعیت، فرآیندها و فرهنگی ایجاد می کنند که شکست را به عنوان فرصتی برای یادگیری می نگرد. آنها با شناخت اینکه همه ایده ها به ثمر نمی رسند، نظامی برای غربالگری سریع ایده ها و تخصیص بهینه منابع طراحی می کنند. به این ترتیب، ریسک شکست های بزرگ و پرهزینه را کاهش می دهند (Doole and Lowe, 2005).
برای مثال، شرکت گوگل با راه اندازی “آزمایشگاه ایکس” (X Lab) خود، محیطی امن برای تجربه ایده های عجیب و پرریسک فراهم کرده است. بسیاری از پروژه های این آزمایشگاه به جایی نمی رسند، اما گوگل فرصت های نوآورانه متعددی مانند خودروهای خودران را از دل همین شکست ها بیرون کشیده است.
ریسک، همزاد موفقیت های بزرگ
تاریخ نشان داده است که پشت هر نوآوری تحول آفرین، داستان جسارت فردی یا سازمانی در پذیرش ریسک نهفته است. از توماس ادیسون که هزاران بار در اختراع لامپ شکست خورد تا استیو جابز که با عرضه آیفون دست به قماری بزرگ زد، همه نوآوران بزرگ قدرت خطرپذیری بالایی داشته اند.
البته این به معنای پذیرش بی چون و چرای هر ریسکی نیست. موفق ترین شرکت ها، به دقت ریسک ها را ارزیابی می کنند، آگاهانه دست به انتخاب می زنند و با برنامه ریزی منسجم، آنها را مدیریت می نمایند. آنها می دانند که ریسک های حساب شده، بذر موفقیت های بزرگ هستند.
بزرگترین ریسک، ریسک نکردن است. در دنیایی که به سرعت تغییر می کند، تنها استراتژی که شکست قطعی را تضمین می کند، ریسک نکردن است. – مارک زاکربرگ، بنیانگذار فیس بوک
سازمان های بوروکراتیک در برابر سازمان های کارآفرین
نگرش و رویکرد سازمان ها به ریسک، تا حد زیادی توسط فرهنگ و ساختار آنها تعیین می شود. سازمان های بوروکراتیک با ساختارهای سلسله مراتبی، کنترل متمرکز و قواعد دست و پاگیر، فضای کمی برای نوآوری و ریسک پذیری باقی می گذارند. در مقابل، سازمان های کارآفرین با ساختارهای منعطف، تفویض اختیار و تشویق ابتکار عمل، بسترهای لازم برای شکوفایی خلاقیت و نوآوری را فراهم می آورند.
مدیران در سازمان های بوروکراتیک باید بکوشند با ایجاد “جزایر کارآفرینی” درون سازمان، فضاهای امنی برای تجربه ایده های نو و پرریسک ایجاد کنند. همچنین با بازنگری در سیستم های پاداش دهی و معیارهای ارزیابی عملکرد، انگیزه های لازم برای پذیرش ریسک را در کارکنان تقویت نمایند (Wilson and Gilligan, 2004).
نتیجه گیری
در اقتصاد دانش بنیان امروز که نوآوری، محور اصلی رقابت است، توانایی مدیریت ریسک به یک قابلیت استراتژیک برای سازمان ها بدل گشته است. شرکت هایی که فرهنگ، ساختار و فرآیندهای لازم برای پذیرش و مدیریت عاقلانه ریسک را در خود نهادینه کنند، بهتر می توانند از فرصت های نوآورانه بهره برند و به مزیت رقابتی پایدار دست یابند.
البته در این راه، شکست ها و چالش های فراوانی در انتظار است. اما سازمان های نوآور با نگریستن به هر شکست به مثابه فرصتی برای یادگیری و با تخصیص هوشمندانه منابع، می توانند ریسک های کلان را مدیریت کنند و از دل آزمون و خطاها، به موفقیت های بزرگ برسند. پس بیایید جسورانه قدم در وادی پرمخاطره و در عین حال پرافتخار نوآوری بگذاریم و بپذیریم که بدون ریسک، جایزه ای در انتظار نیست.
منابع
- Doole, I. and Lowe, R. (2005). Strategic Marketing Decisions in Global Markets. Thomson Learning.
- Wilson, R.M.S. and Gilligan, C.T. (2004). Strategic Marketing Management: Planning Implementation and Control. 3rd ed. Butterworth-Heinemann.
- Doole, I. and Lowe, R. (2004). International Marketing Strategy: Analysis, Development and Implementation. 4th ed. Thomson Learning.