لیدرشیپ

انگیزش؛ نیروی پیش‌رانه رهبری

رهبری بدون توانایی ایجاد انگیزه در پیروان، تیغی است کند و بی‌اثر. رهبران برای آنکه بتوانند کارکنان را به سمت تحقق اهداف سازمانی سوق دهند، باید بدانند چگونه شور و شوق را در آنها برانگیزانند و نیروی درونی آنها را آزاد کنند. یک رهبر اثربخش، فردی است که می‌تواند کارکنان را برای فراتر رفتن از انتظارات و تحقق کامل پتانسیل‌شان ترغیب کند.

نظریه‌های انگیزش، بینش‌های ارزشمندی را در اختیار رهبران قرار می‌دهند. یکی از مشهورترین این نظریه‌ها، «سلسله مراتب نیازهای مازلو» است که بر اهمیت برآوردن نیازهای اساسی انسان از جمله نیازهای فیزیولوژیک، ایمنی، تعلق، احترام و خودشکوفایی تأکید دارد. رهبران با درک این نیازها و تلاش برای ارضای آنها، می‌توانند بستر را برای انگیزش کارکنان فراهم کنند.

علاوه بر این، نظریه‌های دیگری مانند «نظریه دو عاملی هرزبرگ» و «نظریه تعیین هدف» نیز بر عواملی مانند ماهیت شغل، دستاوردها، رشد فردی، مشارکت در تصمیم‌گیری و وجود اهداف چالشی ولی دست‌یافتنی به‌عنوان محرک‌های انگیزشی تأکید دارند. رهبران با به‌کارگیری این اصول، می‌توانند محیط کاری پرانگیزه‌ای خلق کنند که در آن، کارکنان با تمام وجود برای تعالی می‌کوشند.

اما ایجاد انگیزه صرفاً محدود به نظریه‌ها نیست و مستلزم اقدامات عملی است. یکی از مؤثرترین راهکارها، «رهبری از طریق الگوسازی» است. وقتی رهبران با اشتیاق و سخت‌کوشی عمل می‌کنند، این رفتارها به دیگران نیز سرایت می‌کند. آنها با نشان دادن تعهد عمیق به هدف، کارکنان را نیز به تلاش بیشتر ترغیب می‌کنند.

ارتباطات اثربخش و بازخورد سازنده نیز در ایجاد انگیزه نقشی کلیدی دارند. رهبرانی که به‌خوبی گوش می‌کنند، کارکنان را در جریان امور قرار می‌دهند و بازخوردهای منظم، دقیق و حمایتی ارائه می‌کنند، حس ارزشمندی را در کارکنان تقویت می‌کنند. آنها نشان می‌دهند که به افراد و توسعه آنها اهمیت می‌دهند و این امر انگیزه درونی قدرتمندی ایجاد می‌کند.

رهبران همچنین باید فرصت‌هایی را برای رشد و پیشرفت کارکنان فراهم کنند. تفویض اختیار، چالشی کردن وظایف و ارائه فرصت‌های یادگیری، حس توانمندی و انگیزه پیشرفت را در کارکنان پرورش می‌دهد. وقتی افراد احساس کنند در مسیر تعالی گام برمی‌دارند، با شور و شوق بیشتری به انجام وظایف خود می‌پردازند.

پاداش و قدردانی هم از اهرم‌های قدرتمند ایجاد انگیزه هستند. اعطای پاداش‌های مالی و غیرمالی به‌ شایسته‌ترین افراد و تیم‌ها و قدردانی صادقانه از تلاش‌ها و موفقیت‌های کارکنان، حس ارزشمندی و سهیم بودن در دستاوردهای سازمانی را تقویت می‌کند. البته این پاداش‌ها باید عادلانه، به‌‌موقع و متناسب با عملکرد افراد باشد.

در نهایت، رهبران باید محیطی مبتنی بر اعتماد، احترام و همکاری بیافرینند که خود زمینه‌ساز انگیزش است.

وقتی کارکنان احساس کنند در محیطی امن و حمایتی کار می‌کنند، ایده‌ها و نظرات‌شان شنیده می‌شود و در تصمیمات سازمانی نقش دارند، با تمام وجود خود را وقف اهداف سازمانی می‌کنند. اعتماد، رمز گشایش ظرفیت‌های نهفته انسانی است.

در دنیای رقابتی و پرتلاطم امروز، سازمان‌ها بیش از هر زمان دیگری به کارکنان پرانگیزه نیاز دارند. رهبرانی که بتوانند جرقه انگیزش را در دل کارکنان روشن کنند، نیرویی بی‌بدیل برای تحول و موفقیت سازمانی در اختیار خواهند داشت. پس بیایید با درک و به‌کارگیری هنر انگیزش، نیروی پیش‌رانه رهبری را آزاد کنیم و سازمان‌هایمان را به سمت افق‌های تازه موفقیت به پیش ببریم.

منابع:

Al Dari, T., Jabeen, F., & Papastathopoulos, A. (2018). Examining the role of leadership inspiration, rewards and its relationship with contribution to knowledge sharing: Evidence from the UAE. Journal of Workplace Learning, 30(6), 488–512.

Amanchukwu, R. N., Gloria, J. S., & Nwachukwu, P. O. (2015). A review of leadership theories, principles and styles and their relevance to educational management. Management, 5(1), 6–14.

Mujiyanto, D. Y. P. S, Suwito, E. P., & Sudana, I. M. (2020). Influence of reward, leadership, and organizational culture to lecturer performance of Indonesia Buddhist Religious College. Journal of Critical Reviews, 7(7), 449–55.

Sekhar, C., Patwardhan, M., & Rohit, S. (2013). A literature review on motivation. Global Business Perspectives, 1(4), 471–87.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا