رهبری یکی از مفاهیم محوری در حوزه مدیریت و سازمان است که علیرغم پژوهشهای گسترده، همچنان تعریفی یکپارچه و مورد اجماع از آن وجود ندارد. با این حال، در تمامی تعاریف ارائه شده، رهبری به عنوان فرایند نفوذ و تأثیرگذاری فرد بر گروهی از افراد برای دستیابی به هدفی مشترک مطرح شده است (Yukl, 2002). رهبری فرایندی است که طی آن، فرد رهبر با ایجاد انگیزه و اشتیاق در پیروان و هماهنگ کردن تلاشهای آنان، امکان تحقق اهداف سازمانی را فراهم میکند.
در دنیای پرتلاطم کسبوکار امروز که سازمانها با چالشهای متعددی مواجه هستند، رهبری نقشی حیاتی در بقا و موفقیت سازمانها ایفا میکند. رهبران با ترسیم چشمانداز روشن، ایجاد فرهنگ سازمانی پویا، برانگیختن کارکنان و هدایت تغییرات لازم، سکان هدایت سازمان را به سوی موفقیت به دست میگیرند (Fernandez and Shaw, 2020). بدون وجود رهبری مؤثر، سازمانها نه تنها در دستیابی به اهداف خود ناکام میمانند بلکه حتی بقایشان نیز به خطر میافتد.
پژوهشها نشان دادهاند که رهبری اثربخش میتواند بر طیف گستردهای از پیامدهای سازمانی مثبت تأثیر بگذارد. رهبری قوی با بهبود عملکرد تیمی، افزایش بهرهوری، تقویت نوآوری، کاهش نرخ ترک خدمت کارکنان و ارتقای کیفیت محصولات و خدمات در ارتباط است (Skoogh, 2014; Bass et al., 2003). به عنوان نمونه، پژوهشی که توسط Bass و همکاران (2003) انجام شد، نشان داد واحدهای سازمانی که تحت رهبری مدیران تحولگرا قرار دارند، عملکرد بهتری را در مقایسه با سایر واحدها از خود نشان میدهند.
همچنین رهبرانی که از سبکهای رهبری مشارکتی و حمایتی استفاده میکنند، با ایجاد جوّ اعتماد و همکاری، زمینه را برای درگیر شدن و توانمندسازی کارکنان فراهم میکنند که این مسئله به نوبه خود، کلید دستیابی به عملکرد برتر سازمانی است (Cheong et al., 2019). شرکتهای پیشرو و موفقی همچون اپل، آمازون و گوگل، همگی از وجود رهبرانی نظیر استیو جابز، جف بزوس و ساندار پیچای بهرهمند بودهاند که با خلق فرهنگهای نوآورانه و چابک، مسیر تعالی را برای سازمانهای خود هموار کردهاند.
یکی از وظایف اصلی رهبران، خلق و حفظ فرهنگ سازمانی اثربخش است. رهبران الگوهای رفتاری کارکنان را شکل میدهند، ارزشهای سازمانی را به آنها منتقل میکنند و با ایجاد چشماندازی مشترک، در آنها احساس هدفمندی و معناداری ایجاد میکنند (Hartley, 2018) . فرهنگهای سازمانی که توسط رهبران ایجاد میشود، نقشی کلیدی در تعهد و عملکرد کارکنان، و در نتیجه، اثربخشی سازمان دارد.
علاوه بر این، رهبران وظیفه مهم هدایت سازمان در دوران تغییر و عدم قطعیت را نیز بر عهده دارند. در محیط پویا و متلاطم کسبوکار امروز، سازمانها به رهبرانی نیاز دارند که بتوانند با درک صحیح روندها و چالشها، سازمان را برای سازگاری با تغییرات و بهرهبرداری از فرصتهای جدید هدایت کنند (Guzmán et al., 2020). رهبرانی که بینشی استراتژیک دارند، قادرند سازمان را در مسیر موفقیت بلندمدت قرار دهند.
در مجموع، رهبری قلب تپنده هر سازمان است و بدون آن، دستیابی به اهداف سازمانی و حفظ مزیت رقابتی امکانپذیر نخواهد بود. سازمانها برای تضمین بقا و شکوفایی خود در بازارهای رقابتی امروز، نیازمند جذب، پرورش و حفظ رهبران شایسته و اثربخش هستند. مدیران و متخصصان منابع انسانی باید با شناسایی و توسعه پتانسیلهای رهبری در سازمان خود و بهرهگیری از برنامههای توسعه رهبری، زمینه را برای شکلگیری نسلی از رهبران آماده که بتوانند سازمانها را در مسیر موفقیت هدایت کنند، فراهم نمایند.
منابع:
Bass, B. M., Avolio, B. J., Jung, D. I., & Berson, Y. (2003). Predicting unit performance by assessing transformational and transactional leadership. Journal of Applied Psychology, 88(2), 207–218.
Cheong, M., Yammarino, F. J., Dionne, S. D., Spain, S. M., & Tsai, C. Y. (2019). A review of the effectiveness of empowering leadership. The Leadership Quarterly, 30(1), 34–58.
Fernandez, A. A., & Shaw, G. P. (2020). Academic leadership in a time of crisis: The Coronavirus and COVID‐19. Journal of Leadership Studies, 14(1), 39–45.
Guzmán, V. E., Muschard, B., Gerolamo, M., Kohl, H., & Rozenfeld, H. (2020). Characteristics and skills of leadership in the context of industry 4.0. Procedia Manufacturing, 43, 543–550.
Hartley, J. (2018). Ten propositions about public leadership. International Journal of Public Leadership, 14(4), 202–217.
Skoogh, J. (2014). Social and Emotional Competence Among Managers. [Masters Thesis, University of Gothenburg].
Yukl, G. (2002). Leadership in organizations. Upper Saddle River, NJ: Prentice Hall.