در میان توانمندیهای کلیدی رهبران موفق، چشمانداز جایگاهی ویژه دارد. چشمانداز نقطه آغاز و پایان رهبری اثربخش است و همچون قلبی که خون حیاتبخش را در رگهای سازمان جاری میکند، انرژی و جهت لازم برای حرکت را فراهم میآورد. رهبرانی که فاقد چشمانداز باشند، سازمان را در پیچ و خم وقایع روزمره گم میکنند و کشتی سازمان را به ناکجاآباد میبرند.
چشمانداز تصویری است از آیندهای مطلوب و دستیافتنی که رهبر و کارکنان را برمیانگیزاند تا با تمام توان برای تحقق آن بکوشند. یک چشمانداز اثربخش، ویژگیهایی دارد که آن را متمایز میکند: روشن، ملموس، جذاب، چالشی، معنابخش و سازگار با ارزشهای بنیادین سازمان است (García-Vidal et al., 2019). این ویژگیها سبب میشود چشمانداز بتواند کارکنان را به شور آورد و به آنها انگیزه دهد که فراتر از منافع شخصی خود عمل کنند.
چشمانداز نقشی حیاتی در یکپارچهسازی و هماهنگی کارکنان دارد. وقتی چشماندازی مشترک و نیرومند وجود داشته باشد، افراد احساس میکنند بخشی از یک کل بزرگترند و در مسیری هدفمند گام برمیدارند (Kaluzny and O’Brien, 2020). این امر به کارکنان احساس معناداری و ارزشمندی میبخشد و تعهد آنان را به سازمان افزایش میدهد. چشمانداز مانند چسبی عمل میکند که بخشهای مختلف را به هم پیوند میزند و از سازمان، کلیتی منسجم میسازد.
علاوه بر این، چشمانداز راهنمایی برای تصمیمگیری و عمل در سازمان فراهم میکند. وقتی چشمانداز بهخوبی درک و پذیرفته شود، همچون قطبنمایی عمل میکند که جهتگیریهای سازمان را در سطوح مختلف مشخص میسازد (García-Vidal et al., 2019). چشمانداز معیاری برای اولویتبندی اهداف، تخصیص منابع و ارزیابی عملکرد است. استراتژیها و برنامههای سازمان باید در راستای تحقق چشمانداز تدوین شوند.
اما خلق چشمانداز به تنهایی کافی نیست. رهبران باید بتوانند آن را بهخوبی به کارکنان منتقل کنند و برای تحقق آن بسیج نمایند. ترسیم و تکرار مداوم چشمانداز، استفاده از تصاویر و استعارهها برای ملموس ساختن آن، و ربط دادن وظایف روزانه به تصویر بزرگ، از جمله راهکارهای اثربخش برای انتقال چشمانداز هستند. رهبران باید نقش آتشبیار را ایفا کنند و مشعل چشمانداز را همواره فروزان نگه دارند.
همچنین رهبران باید چشمانداز را متناسب با تغییرات محیطی بازبینی و بهروز کنند. چشماندازی که در گذشته ملهمبخش بود، ممکن است دیگر پاسخگوی نیازهای امروز و فردای سازمان نباشد. رهبران آیندهنگر باید همواره گوش به زنگ تحولات محیطی باشند و در صورت لزوم، بازتعریفی جسورانه از چشمانداز ارائه دهند.
در نهایت، داشتن چشمانداز شرط لازم رهبری است اما شرط کافی نیست. رهبران باید چشمانداز را در قالب راهبردها، برنامهها و اقدامات عملیاتی متجلی سازند و با استقامت و پشتکار، مسیر دشوار تحقق آن را بپیمایند. عزم راسخ و التزام عملی رهبر به چشمانداز، بزرگترین عامل نهادینه شدن آن در فرهنگ سازمانی است.
چشمانداز همچون کولهباری است که رهبر بر دوش میکشد و نیروی محرکه او در گذر از فراز و نشیبها است.
رهبران بدون چشمانداز، سربازانی فاقد سلاح در میدان نبرد رقابت هستند. آنها شاید بتوانند مدتی به واسطه مهارتهای فردی دوام آورند اما بیتردید از کاروان پیشرفت عقب خواهند ماند. پس بیایید به مثابه رهبران، چشماندازهایی بزرگ، جسورانه و انسانی بیافرینیم و با تمام وجود برای به ظهور رساندن آنها بکوشیم. چشماندازی که بتواند دلها را به تپش آورد و سازمانها را به تکاپو وا دارد.
منابع:
García-Vidal, G., Sánchez-Rodríguez, A., Pérez-Campdesuñer, R., & Martínez-Vivar, R. (2019). The impact of self-confidence, creativity and vision on leadership performance: Perceptions at Ecuadorian SMEs owner-managers. Serbian Journal of Management, 14(2), 315–325.
Kaluzny, A. D., & O’Brien, D. M. (2020). How vision and leadership shaped the US National Cancer Institute’s 50-year journey to advance the evidence base of cancer control and cancer care delivery research. Health Policy OPEN, 1, 100015.