امروزه، جغرافیا دیگر سرنوشت نیست. شرکت هایی موفق هستند که بتوانند خود را از قیود مرزهای جغرافیایی رها کنند و با دیدی جهانی به بازار بنگرند. – کنیچی اومه، استراتژیست مدیریت
مقدمه
با گسترش روزافزون جهانی شدن، بسیاری از شرکت ها، فرصت های رشد و سودآوری را در خارج از مرزهای ملی خود جستجو می کنند. بازارهای نوظهور با جمعیت انبوه و طبقه متوسط در حال رشد، وعده رشد فروش و سودآوری را می دهند. در عین حال، بازارهای توسعه یافته نیز با تقاضای پیچیده تر و رقابت شدیدتر، فرصت هایی برای تمایز و کسب حاشیه سود بالاتر ارائه می کنند.
اما موفقیت در عرصه جهانی، چالش های خاص خود را دارد. شرکت ها باید بتوانند استراتژی های بازاریابی خود را با تفاوت های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظارتی در بازارهای مختلف هماهنگ کنند. آنها باید بین استانداردسازی جهانی برای کارایی و سازگاری محلی برای اثربخشی، تعادل برقرار کنند. آنها همچنین باید بتوانند عملیات و زنجیره تامین خود را در مقیاس جهانی مدیریت کنند و در عین حال، چابکی و پاسخگویی محلی را حفظ نمایند.
جهانی فکر کن، محلی عمل کن – مفهوم کلیدی در بازاریابی چند ملیتی
چالش های هماهنگی استراتژیک در بازاریابی جهانی
برخی از اصلی ترین چالش هایی که شرکت ها در هماهنگ سازی استراتژی های بازاریابی خود در سطح جهانی با آنها مواجه هستند عبارتند از:
- تفاوت های فرهنگی: ارزش ها، هنجارها، سنت ها و رفتارهای مصرف کننده می توانند به شکل قابل توجهی از کشوری به کشور دیگر متفاوت باشند. آنچه در یک بازار محبوب، مناسب یا قابل قبول است، ممکن است در بازار دیگر چنین نباشد. برندها باید در پیام ها، جایگاه یابی و آمیخته بازاریابی خود، به این تفاوت ها حساس باشند.
- تفاوت های اقتصادی: سطح توسعه اقتصادی، درآمد سرانه، قدرت خرید، الگوهای مخارج و زیرساخت های توزیع می توانند به شدت در کشورهای مختلف متفاوت باشند. برندها باید استراتژی های قیمت گذاری، محصول و کانال خود را با این واقعیات اقتصادی هماهنگ کنند.
- تفاوت های نظارتی و قانونی: قوانین و مقررات مربوط به تبلیغات، برچسب گذاری، حقوق مالکیت معنوی و سایر جنبه های بازاریابی می توانند از کشوری به کشور دیگر بسیار متفاوت باشند. شرکت ها باید از این قوانین پیروی کنند و ریسک های نظارتی را به دقت مدیریت نمایند.
- تفاوت های رقابتی: ماهیت و شدت رقابت می تواند در بازارهای مختلف بسیار متفاوت باشد. برخی بازارها ممکن است توسط بازیگران محلی قدرتمند تسلط یافته باشند، در حالی که برخی دیگر ممکن است برای برندهای جهانی بسیار رقابتی باشند. شرکت ها باید استراتژی های خود را با توجه به پویایی های رقابتی هر بازار تنظیم کنند.
- چالش های اجرایی: مدیریت عملیات، افراد و شرکای تجاری در سطح جهانی می تواند چالش برانگیز باشد. شرکت ها باید بتوانند با وجود تفاوت های زبانی، زمانی و فاصله جغرافیایی، هماهنگی و کنترل را حفظ کنند. آنها همچنین باید استعدادهای محلی را توسعه دهند و فرهنگ سازمانی منسجمی ایجاد کنند.
همه بازاریابی، محلی است. شما به مشتریان محلی می فروشید، نه “بازارهای جهانی”. – جک ترات، کارآفرین و مدیر عامل سابق جنرال الکتریک
رویکردهای هماهنگی استراتژیک در بازاریابی جهانی
برای غلبه بر این چالش ها، شرکت ها رویکردها و چارچوب های مختلفی را برای دستیابی به هماهنگی استراتژیک در بازاریابی جهانی اتخاذ کرده اند:
- استانداردسازی در مقابل سازگاری: این رویکرد کلاسیک، بر روی یک طیف از استراتژی کاملاً استانداردشده جهانی تا استراتژی کاملاً سازگارشده محلی تمرکز دارد. شرکت ها باید بر اساس اهداف، منابع و ماهیت بازارهای خود، نقطه بهینه ای بر روی این طیف بیابند. برخی عناصر مانند جایگاه یابی برند و پیام های کلیدی را می توان استانداردسازی کرد، در حالی که برخی دیگر مانند آمیخته محصول و ارتباطات را می توان سازگار کرد.
- سازمان ماتریسی جهانی-محلی: در این ساختار سازمانی، مدیران محصول یا برند جهانی مسئولیت توسعه استراتژی های کلان و هماهنگی بین بازارها را بر عهده دارند، در حالی که مدیران کشور یا منطقه مسئول سازگاری و اجرای محلی این استراتژی ها هستند. این مدل به تعادل میان کنترل مرکزی و چابکی محلی کمک می کند.
- شبکه های یادگیری جهانی: در این رویکرد، شرکت ها به جای کنترل و هماهنگی متمرکز، بر تسهیل جریان دانش و بهترین شیوه ها در سراسر بازارهای خود تمرکز می کنند. آنها پلتفرم هایی ایجاد می کنند تا تیم های محلی بتوانند تجربیات، ایده ها و راه حل های خود را به اشتراک بگذارند و از یکدیگر بیاموزند. این امر به نوآوری محلی و سازگاری، در عین حفظ هماهنگی و انسجام جهانی کمک می کند.
- رویکرد چند مرکزی: در این مدل، شرکت ها به جای تمرکز بر یک مرکز جهانی، چندین مرکز منطقه ای با قابلیت ها و مسئولیت های کلیدی ایجاد می کنند. این مراکز، نه تنها استراتژی ها را برای بازارهای خود سازگار می کنند، بلکه در توسعه قابلیت ها، نوآوری و حتی استراتژی های جهانی شرکت نیز نقش دارند. این مدل به ویژه برای شرکت هایی با حضور گسترده در مناطق مختلف جغرافیایی مناسب است.
موفقیت در بازارهای جهانی مستلزم تعادل ظریفی است: ارائه یک پیشنهاد ارزشی منحصر به فرد و منسجم در سطح جهانی و در عین حال، پاسخگویی به نیازها و تفاوت های محلی. – لینا پارک، استاد بازاریابی دانشگاه هاروارد
نتیجه گیری
در نهایت، هیچ فرمول جادویی یا رویکرد واحدی برای هماهنگی استراتژیک در بازاریابی جهانی وجود ندارد. هر شرکت باید با توجه به زمینه خاص خود، ترکیبی از این رویکردها را اتخاذ کند. مهم این است که بین اهداف جهانی و واقعیت های محلی، بین کارایی و اثربخشی، و بین انسجام و انعطاف پذیری تعادل برقرار شود.
این امر مستلزم رهبرانی است که بتوانند با ذهنیتی جهانی و در عین حال با حساسیت های محلی فکر و عمل کنند. مستلزم فرآیندها و سیستم هایی است که جریان اطلاعات و هماهنگی در سراسر مرزها را تسهیل کنند. و مستلزم فرهنگی است که تنوع را ارج نهد و از یادگیری و سازگاری مداوم استقبال کند.
وقتی این عناصر با هم جمع شوند، شرکت ها می توانند نیروی تحول آفرین جهانی شدن را مهار کنند و ارزش را در مقیاس جهانی و با حساسیت های محلی خلق و تحویل دهند. و این چیزی است که مزیت رقابتی پایدار در اقتصاد جهانی متلاطم امروز را تشکیل می دهد.
دنیا آنقدر بزرگ هست که هیچ شرکتی نتواند همه چیز را برای همه افراد باشد. اما آنقدر هم کوچک هست که هیچ شرکتی نتواند بدون اتصال به بقیه دنیا موفق شود. کلید موفقیت، مهارت در پیمایش این تناقض ظاهری است. – ویجای گوینداراجان، استاد مدیریت کسب و کار
منابع
- Bartlett, C. A., & Ghoshal, S. (1999). Managing across borders: The transnational solution. Harvard Business School Press.
- Ghemawat, P. (2007). Managing differences: The central challenge of global strategy. Harvard Business Review, 85(3), 58-68.
- Gupta, A. K., & Govindarajan, V. (2002). Cultivating a global mindset. Academy of Management Perspectives, 16(1), 116-126.
- Steenkamp, J. B. E. (2017). Global brand strategy: World-wise marketing in the age of branding. Springer.