شکست استراتژیهای بازاریابی، کابوس هر مدیر و کارآفرینی است. سرمایه، زمان و انرژی فراوانی صرف تدوین و اجرای این استراتژیها میشود، با این امید که مسیری هموار به سوی موفقیت و سودآوری بگشایند. اما آمارها حاکی از آن است که بیش از 50 درصد از این استراتژیها، در دستیابی به اهداف خود ناکام میمانند. چرا چنین اتفاقی میافتد؟ دلایل شکست چیست و چگونه میتوان از وقوع آن پیشگیری کرد؟ در این مقاله، به واکاوی این پرسشهای بنیادین خواهیم پرداخت.
دلایل شکست استراتژیهای بازاریابی
دلایل لغزش استراتژیهای بازاریابی متعدد و متنوع است، اما میتوان آنها را در چهار دسته کلی جای داد:
1. ضعف در مدیریت و ناتوانی در اجرای مؤثر استراتژی
یکی از شایعترین علل شکست، ناتوانی مدیران در پیادهسازی صحیح و مؤثر استراتژی است. حتی بهترین استراتژیها در صورت اجرای ضعیف، محکوم به فنا هستند. ضعف در رهبری، کنترل ناکافی هزینهها، ناکارآمدی عملیاتی و ناهماهنگی میان بخشهای مختلف سازمان، همگی میتوانند اجرای استراتژی را با مشکل مواجه سازند.
2. ناسازگاری با تغییرات بازار
بازارها پویا و سیال هستند و با سرعتی خیرهکننده تغییر میکنند. استراتژیهایی که خود را با این تغییرات وفق ندهند، به سرعت کارایی خود را از دست خواهند داد. تحولات تکنولوژیک، تغییر در الگوهای رفتار مصرفکننده، ظهور رقبای جدید و نوسانات اقتصادی، همگی میتوانند بنیان یک استراتژی را سست کنند.
3. نقصان در مدیریت بازاریابی
گاه نقطه ضعف، نه در کلیت استراتژی، بلکه در جزئیات اجرایی آن نهفته است. انتخاب ابزارها و تاکتیکهای نامناسب بازاریابی، عدم شناخت کافی از مشتریان، وابستگی بیش از حد به یک محصول یا مشتری خاص، و ناتوانی در مقابله با حرکات رقبا، همگی از جمله آفتهای مهلکی هستند که میتوانند هر استراتژی را از پا درآورند.
4. فروپاشی دژهای امن
برخی کسب و کارها در پناه دژهای امنی چون انحصار یا حمایتهای دولتی رشد میکنند. با فروپاشی این حصارها بر اثر تغییر قوانین یا ورود بازیگران جدید، این شرکتها خود را در برابر طوفان رقابت بیدفاع مییابند. استراتژیهای دوران انحصار، پاسخگوی دنیای جدید نیستند و شکست، گریزناپذیر میشود.
استراتژیهای بازاریابی در خلأ شکل نمیگیرند. آنها برآیند تعامل پیچیده سازمان با محیطی پویا و متغیرند. غفلت از پویاییهای درونی یا بیرونی، حتی استوارترین استراتژیها را متزلزل میکند. – فیلیپ کاتلر، پدر علم بازاریابی مدرن
راهکارهای پیشگیری از شکست
اکنون که با دلایل اصلی شکست استراتژیهای بازاریابی آشنا شدیم، بیایید ببینیم چگونه میتوان احتمال وقوع این شکستها را کاهش داد:
1. تقویت سامانه اطلاعات و هشدار سریع
گام نخست، استقرار یک سامانه جامع و منسجم اطلاعاتی است که به شکلی مستمر، دادهها و نشانههای مربوط به تغییرات محیطی را گردآوری، پایش و تحلیل میکند. این سامانه باید همچون دستگاه راداری، خطرات و فرصتهای پیش رو را به سرعت تشخیص دهد و مدیران را در جریان بگذارد.
2. چابکی و انعطافپذیری در برابر تغییرات
داشتن اطلاعات بهروز، شرط لازم است اما کافی نیست. سازمان باید انعطاف و چابکی لازم برای تطبیق سریع استراتژیها با شرایط جدید را داشته باشد. این امر مستلزم ساختارهای منعطف، فرهنگ تحولپذیر و تفویض اختیار به مدیران میانی و عملیاتی است تا بتوانند بهموقع و متناسب با مقتضیات، تصمیم بگیرند و عمل کنند.
3. مشتریمحوری و رقیبشناسی
بسیاری از شکستها ریشه در درون سازمان و غفلت از مشتریان و رقبا دارد. سازمانهای موفق، پیوسته گوش به زنگ تحولات سلیقه و رفتار مشتریان هستند و حرکات و نقشههای رقبا را زیر نظر دارند. آنها با درک عمیق نیازها و خواستههای مشتریان و شناخت دقیق نقاط قوت و ضعف رقبا، استراتژیهای خود را بهروز و تنظیم میکنند.
4. تخصیص بهینه منابع
منابع سازمانی محدود و گرانبها هستند و نمیتوان آنها را در همه جبههها به کار گرفت. انتخاب دقیق اولویتهای سرمایهگذاری و پرهیز از اتلاف منابع در حوزههای کمبازده، یکی از رموز پیشگیری از شکست استراتژیهاست. سازمان باید به شکلی مداوم، پورتفوی فعالیتهای خود را با معیارهایی چون جذابیت بازار و مزیت رقابتی غربال کند و منابع را به سمت فرصتهای برتر هدایت نماید.
کلید واقعی موفقیت، نه صرفاً داشتن یک استراتژی درست، بلکه توانایی اجرا و پیادهسازی مؤثر آن در سراسر سازمان است. بدون تعهد، انسجام و یکپارچگی سازمانی، حتی درخشانترین استراتژیها نیز در عمل، بیفروغ خواهند ماند. – لری بازینر، مشاور و استراتژیست کسب و کار
نتیجه گیری
استراتژیهای بازاریابی، نقشه راه حرکت سازمان در اقیانوس پرتلاطم و غیرقابل پیشبینی کسب و کار هستند. برای آنکه این نقشه، کشتی سازمان را به ساحل موفقیت برساند، باید با دقت، بینش و انعطافپذیری ترسیم شود و خدمه و ناخدا، همدلانه و هماهنگ برای تحقق آن بکوشند.
شکست، بخش جداییناپذیر و گاه اجتنابناپذیر این مسیر است، اما میتوان با درک درست دلایل شکست و بهکارگیری تدابیر پیشگیرانه، احتمال وقوع آن را به حداقل رساند. مهمتر از همه، باید از هر شکست درس آموخت و بر گنجینه دانش و تجربه سازمانی افزود.
در پایان، باید پذیرفت که در دنیای پرشتاب کنونی، هیچ استراتژی بازاریابی مصون از کهنگی و فرسایش نیست. رمز بقا و پویایی، نه وفاداری کورکورانه به یک نسخه ثابت، بلکه بازنگری و نوآوری مستمر استراتژیهاست. سازمانهایی در بلندمدت پیروز خواهند بود که بتوانند خود را مدام بازآفرینی کنند و پیش از آنکه توفان تغییر، بنیان استراتژیهایشان را بلرزاند، خود به استقبال تحول بشتابند.
منابع
- Aker, D., 2008. Strategic Market Management. 9th ed. New York: John Wiley & Sons.
- Kotler, P. and Keller, K., 2011. Marketing Management. 14th ed. London: Pearson Education.
- Mintzberg, H., Ahlstrand, B. and Lampel, J., 2008. Strategy Safari: Your Complete Guide Through The Wilds of Strategic Management. 2nd ed. Harlow: Prentice Hall.