امروزه بر کسی پوشیده نیست که نوآوری، یکی از اصلی ترین عوامل رشد، بقا و تعالی سازمان هاست. در محیط پرتلاطم کسب و کار کنونی، شرکت هایی می توانند مزیت رقابتی کسب کنند و در بلندمدت پیشتاز باشند که توان خلق مداوم ارزش های جدید برای مشتریان را داشته باشند. اما نکته کلیدی اینجاست که نوآوری، بیش از آنکه حاصل تلاش فردی باشد، برآیند یک فرهنگ سازمانی حامی و مشوق خلاقیت و ابتکار است. به عبارت دیگر، برای برخورداری از نوآوری پایدار و اثربخش، سازمان ها باید بسترها و زیرساخت های فرهنگی لازم را در خود ایجاد کنند.
نوآوری، تنها 10 درصد الهام و 90 درصد عرق ریختن است. اما آن 10 درصد الهام، از فرهنگی سرچشمه می گیرد که افراد را به اندیشیدن خلاقانه و به چالش کشیدن وضع موجود ترغیب می کند. – توماس ادیسون، مخترع و کارآفرین مشهور آمریکایی
ویژگی های فرهنگ سازمانی مشوق نوآوری
سازمان هایی که موفق به خلق فرهنگ نوآورانه می شوند، معمولا از برخی ویژگی های مشترک برخوردارند:
1. تشویق ریسک پذیری و پذیرش شکست
در یک فرهنگ نوآور، کارکنان احساس می کنند که می توانند ریسک کنند، ایده های جسورانه مطرح نمایند و بدون ترس از تنبیه در صورت شکست، دست به آزمون و خطا بزنند. مدیران نیز با نگرش مثبت به خطاها و شکست ها، آنها را فرصتی ارزشمند برای یادگیری تلقی می کنند.
2. تفویض اختیار و خودمختاری
در سازمان های نوآور، به جای کنترل متمرکز و سلسله مراتب خشک، فضایی مشارکتی و توانمندساز حاکم است. به کارکنان آزادی عمل داده می شود تا ایده های خود را دنبال کنند و در چارچوب استراتژی های کلان شرکت، راه حل های خلاقانه بیابند.
3. تنوع و گوناگونی
تحقیقات نشان داده اند که تیم های متنوع با پیشینه ها، تخصص ها و دیدگاه های متفاوت، عملکرد نوآورانه بهتری از خود نشان می دهند. سازمان های موفق، نه تنها این تنوع را می پذیرند، بلکه آگاهانه آن را ارج می نهند و برای شکوفایی خلاقیت از آن بهره می گیرند.
4. همکاری و اشتراک دانش
نوآوری های تحول آفرین، اغلب زمانی رخ می دهند که حوزه های مختلف دانش با هم تلاقی پیدا می کنند. از این رو، سازمان های نوآور با ایجاد ساز و کارهایی برای تسهیم و اشتراک دانش میان واحدها و تیم های گوناگون، بسترهای لازم برای بروز خلاقیت های میان رشته ای را فراهم می کنند.
5. تمرکز بر مشتری و بازار
در فرهنگ های نوآور، همه نگاه ها به سوی بازار و نیازهای در حال تغییر مشتریان معطوف است. کارکنان مرتبا به دنبال شناسایی فرصت های جدید برای خلق ارزش برتر و سفارشی سازی تجربه مشتری هستند. این تمرکز بیرونی، انگیزه و جهت لازم برای نوآوری های هدفمند را فراهم می آورد.
نوآوری، یعنی دیدن آنچه که همه دیده اند و اندیشیدن به چیزی که کسی به آن نیندیشیده است. و فرهنگی که چنین نگاه متفاوتی را در کارکنان پرورش دهد، بذر نوآوری های شگرف را افشانده است. -آلبرت سنت جورجی، فیزیولوژیست و برنده جایزه نوبل
چگونه فرهنگ نوآوری بسازیم؟
حال که با ویژگی های یک فرهنگ نوآور آشنا شدیم، پرسش اصلی این است که چگونه می توان چنین فرهنگی را در سازمان خود بنا نهیم؟ در ادامه به برخی گام های کلیدی می پردازیم:
1. تدوین چشم انداز و ارزش های حامی نوآوری
نقطه آغاز، تدوین یک چشم انداز روشن است که اهمیت خلاقیت و نوآوری را در آینده سازمان برجسته می کند. این چشم انداز باید در قالب ارزش ها و آرمان های مشخص سازمانی تبیین شود و در رفتار و تصمیمات روزانه مدیران و کارکنان نمود یابد.
2. حمایت و الگودهی مدیران ارشد
رهبران و مدیران ارشد، نقش محوری در شکل دهی به فرهنگ سازمانی دارند. آنها باید نه تنها حامی نوآوری باشند، بلکه با نوع رفتار، تصمیم گیری و واکنش خود به ایده های جدید، الگویی برای کارکنان باشند. حمایت عملی و نمادین مدیران از افراد خلاق و پروژه های نوآورانه، پیام قدرتمندی به سازمان مخابره می کند.
3. استقرار ساختارها و فرآیندهای چابک
ساختارهای منعطف، افقی و مبتنی بر تیم های چندوظیفه ای، بیش از ساختارهای بوروکراتیک و سلسله مراتبی مشوق نوآوری هستند. سازمان های نوآور معمولا فرآیندهایی چابک و سریع برای غربالگری، توسعه و پیاده سازی ایده ها دارند و منابع لازم را در اختیار تیم های نوآور قرار می دهند.
4. پرورش و جذب استعدادهای خلاق
نیروی انسانی خلاق، خمیرمایه اصلی نوآوری است. سازمان ها باید با آموزش مهارت های خلاقیت، ایجاد مسیرهای شغلی جذاب و طراحی سیستم های پاداش مناسب، زمینه شکوفایی و حفظ استعدادهای برتر را فراهم کنند. همچنین در استخدام، جذب افرادی با ذهنیت کارآفرینانه و پیشینه های متنوع می تواند به غنای خزانه خلاقیت سازمان بیفزاید.
5. ارتباط و تعامل مستمر با اکوسیستم نوآوری
نوآوری، کاری تک نفره نیست و در خلأ رخ نمی دهد. سازمان های پیشرو با برقراری تعامل نزدیک با اکوسیستم پیرامونی خود شامل مشتریان، شرکای تجاری، استارتاپ ها، دانشگاه ها و حتی رقبا، شبکه ای قدرتمند برای نوآوری های مشترک ایجاد می کنند. این ارتباطات، امکان شناسایی فرصت ها، کسب بینش ها و تجمیع توانمندی های مکمل را فراهم می آورد.
نتیجه گیری
فرهنگ نوآوری، زیربنای اصلی توانمندی سازمان ها در خلق مستمر ارزش و کسب مزیت رقابتی پایدار است. شرکت هایی که با تدوین چشم اندازی الهام بخش، رهبری حامی نوآوری، ساختارهای منعطف، استعدادهای توانمند و تعامل پویا با اکوسیستم پیرامونی، بسترهای فرهنگی لازم برای شکوفایی خلاقیت را ایجاد کنند، برندگان عصر تحولات خواهند بود.
البته خلق یک فرهنگ نوآورانه، مسیری دشوار و زمان بر است که نیازمند عزم راسخ، سرمایه گذاری و صبر بلندمدت است. اما پاداش این مسیر، دستیابی به منبعی زاینده و بی پایان از ایده های تحول آفرین است. پس بیایید با چشمانی باز و عزمی استوار، فرهنگی بنا نهیم که هر فرد را تشویق کند تا برای یافتن پاسخ های نو به پرسش های کهنه، به جستجو و کاوش بپردازد. آینده از آنِ سازمان هایی است که امروز بذر فرهنگ نوآوری را در خود می کارند.
منابع
- Doole, I. and Lowe, R. (2005). Strategic Marketing Decisions in Global Markets. Thomson Learning.
- Wilson, R.M.S. and Gilligan, C.T. (2004). Strategic Marketing Management: Planning Implementation and Control. 3rd ed. Butterworth-Heinemann.
- Doole, I. and Lowe, R. (2004). International Marketing Strategy: Analysis, Development and Implementation. 4th ed. Thomson Learning.
- CIM Coursebook Strategic Marketing Decisions, Unit 4: Developing corporate-wide marketing innovation.