تصمیمات استراتژیک سکان هدایت شرکت ها در دریای پرتلاطم رقابت است.
مقدمه
در دنیای کسب و کار امروز، هیچ چیز به اندازه یک مزیت رقابتی پایدار اهمیت ندارد. اما کسب و حفظ این مزیت، آن هم در محیطی که هر لحظه در حال تغییر است، به یک فرآیند مستمر و پیچیده تبدیل شده که نیازمند اتخاذ مداوم تصمیمات استراتژیک بازاریابی سالم و ارزش آفرین است. این تصمیمات لزوماً محدود به برنامه ریزی های بلندمدت سالیانه نیست، بلکه بخشی از یک فرآیند تکرارشونده و زنده است که شرکت را همواره در مسیر توسعه نگه می دارد (Doole and Lowe, 2005).
چالش های جدید، نیازمند راهکارهای جدید
بازارهای امروزی پیچیده تر، اشباع تر و رقابتی تر از همیشه هستند. سلیقه مشتریان به سرعت در حال تغییر است و ظهور بازیگران جدید از اقتصادهای نوظهور، عرصه رقابت را سخت تر کرده است. در چنین شرایطی، تکیه بر داده های تاریخی یا رفتارهای گذشته رقبا، دیگر راهگشا نیست. بلکه باید با رصد پیوسته تغییرات محیطی و پاسخگویی سریع و خلاقانه به آنها، همواره یک قدم جلوتر از رقبا حرکت کرد.
تنها 30 سال پیش، نوکیا و موتورولا غول های بلامنازع صنعت موبایل بودند. اما امروز، اپل و سامسونگ این بازار را قبضه کرده اند. چرا؟ چون بهتر و سریعتر خود را با نیازهای در حال تغییر مشتریان وفق دادند(Harvard Business Review, 2022)
کلید طلایی: بازاریابی ارزش محور
در چنین فضای پررقابتی، صرف تمرکز بر فروش، برندسازی یا مدیریت ارتباط با مشتری کافی نیست. شرکت های پیشرو به سمت یک رویکرد یکپارچه بازاریابی حرکت کرده اند که هدف غایی آن، خلق ارزش متمایز برای مشتریان و سهامداران است. این همان چیزی است که از آن به عنوان بازاریابی ارزش محور یا Value-Based Marketing یاد می شود(Doyle, 2000).
بازاریابی ارزش محور مستلزم یک شناخت همه جانبه از مشتریان، رقبا و مهمتر از همه، روندها و نیروهای پیچیده محیطی است. در اینجا دیگر بازاریابی یک عملکرد مجزا در کنار سایر عملکردها نیست، بلکه یک فلسفه فراگیر است که باید در تار و پود سازمان تنیده شود.
اگر یک شرکت نتواند ارزشی را که خلق می کند به درستی به مشتریان منتقل کند، توسط رقبایی که این کار را بهتر انجام می دهند، کنار زده خواهد شد. بازاریابی، پیوند حیاتی میان خلق ارزش در سازمان و تحویل آن به مشتری است(Philip Kotler)
تصمیماتی که مسیر آینده را ترسیم می کنند
تصمیمات استراتژیک بازاریابی، سکان هدایت شرکت در دریای پرتلاطم تغییرات را در دست دارند. این تصمیمات باید بر پایه یک درک عمیق از محیط رقابتی، شناخت دقیق نیازهای در حال تغییر مشتریان و پیش بینی هوشمندانه روندهای آتی اتخاذ شوند. آنها باید نوآورانه، جسورانه و در عین حال منعطف و چابک باشند. نمی توان با نسخه های از پیش تعیین شده و رویکردهای منسوخ گذشته، در بازارهای پرشتاب امروزی به موفقیت رسید.
مدیران بازاریابی باید بتوانند برای چالش های غیرمنتظره، راه حل های خلاقانه بیابند، بازارهای جدید را شناسایی کنند، مدل های کسب و کار را بازآفرینی کنند و در نهایت، برای تمام ذینفعان از جمله مشتریان و سهامداران، ارزش خلق کنند. آنها باید با چابکی، بینش خود از محیط را به استراتژی ها و تاکتیک های اثربخش ترجمه کنند.
شرکت اپل با معرفی آیفون، نه تنها صنعت موبایل، بلکه نحوه تعاملات و زندگی روزمره انسان ها را متحول کرد. این یک تصمیم استراتژیک بازاریابی بود که مسیر تاریخ را تغییر داد(Isaacson, 2011)
نتیجه گیری
موفقیت در کسب مزیت رقابتی پایدار، بدون اتخاذ تصمیمات استراتژیک بازاریابی اثربخش، امکان پذیر نیست. این تصمیمات باید ضمن حفظ یک نگاه کلان و بلندمدت، از انعطاف و چابکی لازم برای سازگاری با تغییرات برخوردار باشند. باید با یک فهم عمیق از مشتریان، رقبا و محیط اتخاذ شوند و نوآوری و خلاقیت را در کانون توجه قرار دهند. امروزه دیگر بازاریابی یک عملکرد حاشیه ای نیست، بلکه باید در قلب تصمیمات راهبردی شرکت ها جای گیرد. چرا که این تصمیمات هستند که مسیر آینده سازمان را ترسیم می کنند.
پس اگر می خواهید در فردای رقابتی بازارها، حرفی برای گفتن داشته باشید، باید امروز تصمیمات استراتژیک بازاریابی خود را هوشمندانه و نوآورانه اتخاذ کنید. نه فردا، که فردا خیلی دیر است!
منابع:
- Doole, I. and Lowe, R. (2005) Strategic Marketing Decisions in Global Markets, Thomson Learning.
- Doyle, P. (2000) Value-Based Marketing: Marketing Strategies for Corporate Growth and Shareholder Value, Wiley & Sons Ltd.
- Isaacson, W. (2011) Steve Jobs, Simon & Schuster.
- “Reinventing Your Business Model”, Harvard Business Review, 2022.